
* این نوشته، تکههاییست از کتابی با نام «کبودی» که پیرامون خالکوبی تالیف شده است.
و اگر خدای عزّوجلّ ماه را همچنان که بود بگذاشتی کس روز و شب بازندانستی و وقت آسودن ندانستی [و وقت کار کردن ندانستی]. پس خدای عزّوجلّ از لطف خویش مر جبرئیل را بفرمود تا پر بر روی او مالید سهبار، تا نور او کمتر شد. و آن سیاهی که بر روی ماه پدید است اثر پر جبرئیل است.
تاریخ بلعمی
گذشته، هرگز مسیری هموار و سرراست نیست. بازگشتی که از کورهراههای صعب تاریخ عبور میگذرد و گاهی همچون مسیرهای سنگلاخی یک کوه مرتفع، دسترسناپذیر جلوه میکند. ضمن اینکه در این مسیر استعاری، به سمت گذشته، برای رسیدن به سرمنشأ یک پدیده، ممکن است با چندین سرچشمه روبهرو شویم. سرچشمههایی که در نقاط و سرزمینهای مختلف آشیانه دارد. بله، کوه استعاریِ ما تاریخ است و پدیدهی مدنظر ما کبودیزدن (خالکوبی) نامیده میشود. از این حیث پدیدهی کبودیزدن ضمن اینکه میتواند زیرعنوان فرآیندی پیشهورانه در ادوار مختلف تعریف شود، اما آنچه این عمل را بهعنوان روشی برای بروز آلام درونی و عاطفی بشر تعریف میکند، اهمیت تأمل و تعلل در آن را قابل دفاع میکند. ادامه مطلب