ترجمه

 اودیل روینت|سمیه دیندارلو

 

در زندگی و حرفه‌ی سلین، آن بیست و دو ماهی که در پشت دیوارهای  پادگان رامبوئیه، در سن بین هجده تا بیست سالگی گذرانده، جایگاه مهمی دارد. بدون شک اگر این اقامت با ادامه‌ی غم انگیزش وجود نداشت، پادگان اهمیتِ وجودی‌ خود را پیدا نمی‌کرد: اعزام به جبهه‌های جنگ‌های بزرگ و زخمی که در 25 اکتبر 1914 از ناحیه‌ی بازو به او وارد شد. بعلاوه در اواخر همین مصیبت هنگامی که لوئی-فردینان سلین  موفق به فرار از جنگ و عزیمت از اروپا به آفریقا شد، در نامه نگاری‌های خود از جنازه‌ی باقی مانده‌ی گذشته‌ی اخیرش به عنوان یک سرباز نام برده :

 علاوه بر این، من مانده‌ام و خواهم‌ماند ، تمام زندگی‌ام در سواره نظامِ… ادامه مطلب

ترجمه

کاترین یانگ|المیرا ارشدی طهرانی

متن پیش‌رو مقدمه‌ای است که کاترین یانگ، مدرس انسان‌شناسی در دانشگاه سانفرانسیسکو، بر کتاب‌‌اش، بدن­آفرینی، نوشته است. او در این مقاله مضاف بر یادآوری این نکته که بدن پدیده‌ای بیولوژیک و طبیعی نیست بلکه برساخته‌ای اجتماعی است که در نتیجه‌ی سازوکار‌های جامعه ابداع می‌شود، پوست را که از سویی مرز بدن و جهان پیرامون است و قلمروی بدن را تعیین می‌کند، و از سوی دیگر محل ثبت و ضبط انگاره‌های فرهنگ حاکم است، مفرّی قلمداد می‌کند که قادر است به میانجی پذیرفتن الحاقات، دگرسانی و ازریخت‌افتادگی، منادی رهایی از انقیاد گفتمان مسلط باشد. م.

ادامه مطلب

ترجمه

 

مت لودر|یاور بذرافکن

آنچه می‌خوانید فصل دهم از کتاب ­سوماتکنیک‌ها:کوئیر‌سازی و فن‌آوریدن بدن‌هاست که نیکی سالیوان و سامانتا مورای گردآوری کرده‌اند. در این فصل از کتاب مت لودر، مدرس تاریخ و تئوری هنر در دانشگاه اسکس، با اتکا به نظریات دلوز و گتاری، به موضوع دگرسازی بدن می‌پردازد و ضمن طرح این ادعا که بدن دگرساخته بدن‌ای بدون اندام است، بر این باور پای می‌فشارد که بدن، چنانچه به طور عامدانه و غایت‌مند در معرض دگرسازی قرار بگیرد می‌تواند به ساحتی برای مقاومت در برابر «ماشین میل‌ورز» بدل شود. شاید در نگاه اول تقلیل پیچیدگی‌های بدن­‌بدون‌اندام دلوز و گتاری به بدن‌دگرساخته نابخشودنی جلوه کند، اما از خاطر نباید برد که دینامیسم جهان فکری دلوز و گتاری، که نویسنده‌ای آن را به اتاقی تاریک و انباشته از اشیاء شناور و رسیده به نقطه‌ی جوش تشبیه کرده است که بی‌وقفه به هم برخورد می‌کنند و شتاب می‌گیرند، هر تلاشی را برای تاباندن نور فلاش و عکاسیِ لحظه‌ای از آن با نتیجه‌ای متفاوت و گاهن متضاد با نتیجه‌ی قبلی همراه می‌کند. از این گذشته حتی خود دلوز و گتاری هم در مقاطع مختلف، تفاسیر مختلفی از ایده‌ی بدن‌بدون‌اندام ارائه داده‌اند. آنچه اهمیت دارد این است که خوانش دلوزی لودر از مقوله‌ی بدن‌دگرسازی از امکاناتی پرده برمی‌دارد که پیش از این کمتر به چشم آمده‌اند. م.

ادامه مطلب

ترجمه، شعر

مالای روی چادری|یاور بذرافکن

«این مصداق بارز فحشاست. با شرح بی‌قراری لجام‌گسیخته‌ی مردی شهوتران به خاطر یک زن آغاز می‌شود و با وصف احوالات او که در تسخیر میلی مهار‌ناپذیر برای برقراری رابطه‌ی جنسی درآمده، ادامه می‌یابد و در حالی که لبریز از شناعت تصاویری از آلت جنسی زنانه است، با وقاحتی خودستایانه به تمجید غرایز بشری و اختیار انسان در چگونگی لذت بردن از زنان، کفرگویی و اهانت به مقدسات و هتک حرمت والدین از طریق انتساب اعمالی نظیر همجنسگرایی و خودارضایی به آنها، می‌پردازد و هر آنچه را که در عشق و روابط انسانی زیبا و شریف است به لجن می‌کشد.» این بخشی از حکم صادره علیه مالای روی چادری است که در محکمه‌ای در کلکته توسط دادرس عالی دادگاه قرائت شد. او به خاطر انتشار شعر «مسیح تمام‌الکتریکی» در مظان همان اتهامی قرار داشت که پیش‌تر، نویسندگانی نظیر بودلر، فلوبر، جویس، دی.اچ.لارنس و گینزبرگ را دادگاهی کرده بود: اشاعه‌ی فحشا. در دوم سپتامبر 1964، مالای روی چادری به همراه ده تن دیگر از نویسندگان جنبش گرسنگی، به اتهام «اقدام توطئه‌آمیز علیه حکومت و انتشار مطالب منافی عفت عمومی» بازداشت شد. او به عنوان بنیانگذار جنبش و نویسنده‌ی این شعر متهم ردیف اول بود. شعر «مسیح تمام‌الکتریکی»، پیشانی جنبش گرسنگی است. شعر در بوطیقای بدن نوشته شده شده، اما کدام بدن؟ بدنی تب‌دار، ورم کرده از التهاب میل، قطعه قطعه و تارانده. بدنی مرتعش از خشم، ریش‌ریش، پس‌مانده و رو به زوال. بدنی محتضر که دیگر هیچ نیست جز مغاک تمنا. دهانه‌ای تاریک. دره‌ای سهمناک و گرسنه. در یکی از جلسات دادگاه گرسنگی، وقتی از سمیر روی چادری، برادر بزرگ مالای درخواست شد که آخرین دفاع خود را ارائه دهد، از جا برخواست و با صدای بلند شعر «مسیح تمام الکترکی» را قرائت کرد. – م.

ادامه مطلب

ترجمه، یادداشت

 

ریندون کوندو|یاور بذرافکن

ریندون کوندو، پژوهشگر ادبیات تطبیقی در دانشگاه جاداپور هند، در این گفتار با گوشه چشمی به تاریخچه‌ی شعر معاصر بنگال به معرفی جنبش گرسنگی می‌پردازد. برای رعایت ایجاز، بخش­ هایی از مقاله، که دیگر مطالب انتخابی برای پرونده‌ی گرسنگی را مکرر می­ کرد، به دست جرح تعدیل سپرده شده و از طرفی، برخی جزییات پراهمیت دیگر که کوندو ناگفته باقی گذاشته، به آن افزوده شده است. منبع این اضافات مقاله‌ی «بیت‌ها و نسل گرسنگی: استحاله‌ی امر شخصی» نوشته‌ی استیون بلتو بوده است. – م.

 

ادامه مطلب

ترجمه، یادداشت

ناندینی دار|یاور بذرافکن

  • ناندینی دار شاعر هندی و استادیار مطالعات ادبی در دانشگاه جیندال هند است. او در این یادداشت، که ژانویه‌ی 2016 در Café Dissensus، شماره‌ی ویژه‌ی نسل گرسنگی، منتشر شده است، با اشاره به انفعال‌گرایی سیاسی و سویه‌های زن‌ستیزانه در بوطیقای نسل گرسنگی، آن را در تداوم ارزش‌های نظام سرمایه و باورهای اخلاقی حاکم بر جامعه می‌داند و وجاهت رادیکال نویسندگان این جریان را، که طلایه‌داران هنر و ادبیات آوانگارد بنگال دانسته می‌شوند، به پرسش می‌گیرد.- م.

ادامه مطلب

ترجمه، یادداشت

تریدیب و آلو میترا|یاور بذرافکن

تریدیب میترا

 

مجله‌ی تایم، در شماره‌ی بیست نوامبر 1964، مقاله‌ای منتشر کرد با عنوان «هند: نسل گرسنگی»، که در آن جنبش ادبی-هنری گرسنگی را مرهون «یاری الهام‌بخش شاعر بیت، آلن گینزبرگ» دانست(1). گرچه مقاله در والایش و تنزیه آنگلوساکسونیسم پنهان در این ادعا زیر پوشش گفتمانی تطبیقی، نقشی تاریخی ایفا می‌کند، اما در تثبیت و تسری آن، همچون باوری عمومی که تا امروز هم پابرجا بوده است، تنها نیست. در اینجا با نمونه‌ای کلاسیک از مشارکت و هم‌دستی کلونیالیسم رسانه‌ای (نشریات ادبی)، کارگزار کلونیالیست (گینزبرگ) و سوژه‌ی کلونیال (مالاری روی چادری) رو‌به‌رو بوده‌ایم. ادامه مطلب