فقط خورشید نیست
چیزی در شب، هم می تواند چشم را بزند.
اگر تو هم مسیر حرکت آن کلاغ را دنبال کنی؛
بال می زند و شبانه می بینی
چگونه هجوم سوزن در چشم
.
که ناله می کنند به چشممان ادامه مطلب
فقط خورشید نیست
چیزی در شب، هم می تواند چشم را بزند.
اگر تو هم مسیر حرکت آن کلاغ را دنبال کنی؛
بال می زند و شبانه می بینی
چگونه هجوم سوزن در چشم
.
که ناله می کنند به چشممان ادامه مطلب
داستان سیاه آن کارتنخواب
که غروبی از غروبها عزم کرد
برخیزد
در حالی که کلهاش پر از چیزی بود
و آن چیز
جمجمهاش را پر کرده بود از چیزهایی ادامه مطلب
مالای روی چادری|یاور بذرافکن
«این مصداق بارز فحشاست. با شرح بیقراری لجامگسیختهی مردی شهوتران به خاطر یک زن آغاز میشود و با وصف احوالات او که در تسخیر میلی مهارناپذیر برای برقراری رابطهی جنسی درآمده، ادامه مییابد و در حالی که لبریز از شناعت تصاویری از آلت جنسی زنانه است، با وقاحتی خودستایانه به تمجید غرایز بشری و اختیار انسان در چگونگی لذت بردن از زنان، کفرگویی و اهانت به مقدسات و هتک حرمت والدین از طریق انتساب اعمالی نظیر همجنسگرایی و خودارضایی به آنها، میپردازد و هر آنچه را که در عشق و روابط انسانی زیبا و شریف است به لجن میکشد.» این بخشی از حکم صادره علیه مالای روی چادری است که در محکمهای در کلکته توسط دادرس عالی دادگاه قرائت شد. او به خاطر انتشار شعر «مسیح تمامالکتریکی» در مظان همان اتهامی قرار داشت که پیشتر، نویسندگانی نظیر بودلر، فلوبر، جویس، دی.اچ.لارنس و گینزبرگ را دادگاهی کرده بود: اشاعهی فحشا. در دوم سپتامبر 1964، مالای روی چادری به همراه ده تن دیگر از نویسندگان جنبش گرسنگی، به اتهام «اقدام توطئهآمیز علیه حکومت و انتشار مطالب منافی عفت عمومی» بازداشت شد. او به عنوان بنیانگذار جنبش و نویسندهی این شعر متهم ردیف اول بود. شعر «مسیح تمامالکتریکی»، پیشانی جنبش گرسنگی است. شعر در بوطیقای بدن نوشته شده شده، اما کدام بدن؟ بدنی تبدار، ورم کرده از التهاب میل، قطعه قطعه و تارانده. بدنی مرتعش از خشم، ریشریش، پسمانده و رو به زوال. بدنی محتضر که دیگر هیچ نیست جز مغاک تمنا. دهانهای تاریک. درهای سهمناک و گرسنه. در یکی از جلسات دادگاه گرسنگی، وقتی از سمیر روی چادری، برادر بزرگ مالای درخواست شد که آخرین دفاع خود را ارائه دهد، از جا برخواست و با صدای بلند شعر «مسیح تمام الکترکی» را قرائت کرد. – م.
ریندون کوندو|یاور بذرافکن
ریندون کوندو، پژوهشگر ادبیات تطبیقی در دانشگاه جاداپور هند، در این گفتار با گوشه چشمی به تاریخچهی شعر معاصر بنگال به معرفی جنبش گرسنگی میپردازد. برای رعایت ایجاز، بخش هایی از مقاله، که دیگر مطالب انتخابی برای پروندهی گرسنگی را مکرر می کرد، به دست جرح تعدیل سپرده شده و از طرفی، برخی جزییات پراهمیت دیگر که کوندو ناگفته باقی گذاشته، به آن افزوده شده است. منبع این اضافات مقالهی «بیتها و نسل گرسنگی: استحالهی امر شخصی» نوشتهی استیون بلتو بوده است. – م.
ناندینی دار|یاور بذرافکن
ناندینی دار شاعر هندی و استادیار مطالعات ادبی در دانشگاه جیندال هند است. او در این یادداشت، که ژانویهی 2016 در Café Dissensus، شمارهی ویژهی نسل گرسنگی، منتشر شده است، با اشاره به انفعالگرایی سیاسی و سویههای زنستیزانه در بوطیقای نسل گرسنگی، آن را در تداوم ارزشهای نظام سرمایه و باورهای اخلاقی حاکم بر جامعه میداند و وجاهت رادیکال نویسندگان این جریان را، که طلایهداران هنر و ادبیات آوانگارد بنگال دانسته میشوند، به پرسش میگیرد.- م.
هیاش تاموی| یاور بذرافکن
هیاش تاموی این فیلم را بر اساس شعر «مسیح تمامالکتریکی» از مالای روی چادری ساخته است. فیلم راجع به محکومی کلاستروفوبیک است که در چنبرهی جنونآمیزی از اوهام گرفتار میشود. آنچه در ادامه میخوانید بیانهای ست که کارگردان به همراه فیلم منتشر کرده است. – م.
مجلهی تایم، در شمارهی بیست نوامبر 1964، مقالهای منتشر کرد با عنوان «هند: نسل گرسنگی»، که در آن جنبش ادبی-هنری گرسنگی را مرهون «یاری الهامبخش شاعر بیت، آلن گینزبرگ» دانست(1). گرچه مقاله در والایش و تنزیه آنگلوساکسونیسم پنهان در این ادعا زیر پوشش گفتمانی تطبیقی، نقشی تاریخی ایفا میکند، اما در تثبیت و تسری آن، همچون باوری عمومی که تا امروز هم پابرجا بوده است، تنها نیست. در اینجا با نمونهای کلاسیک از مشارکت و همدستی کلونیالیسم رسانهای (نشریات ادبی)، کارگزار کلونیالیست (گینزبرگ) و سوژهی کلونیال (مالاری روی چادری) روبهرو بودهایم. ادامه مطلب
باور نمی کردیم
نمی توانستیم باور کنیم
نمی خواستیم به اسمان قیرگون چنگ بزنیم
اما نمانده بود چیزی برای تنفس ادامه مطلب
کیست او که گم کرده میان سکوتی بیانتها آوازی
کیست که بخراشد
فرو برد تمامیِ خود را، تو شکافهای بیپایانی
ادامه مطلب