«و جرم ِ ماه ِ بدر، وقت طلوع: اگرچه نور ِ او عاریتیست، امّا هم به نور موصوف است و یک جانب او با روز است و یک جانبش با شب، سرخ نماید.» (سهروردی)
گفتم: درختی در خود توقف کرده است
و دوستانم از خنده سرخ شدند
با دستانی آغشته به روز که از جیب درآوردم
تکرار کردم انگشتانم به شنبه مبتلاست
و اشارهام را از روی آسمان در آوردم ادامه مطلب