برای لیلا حسینزاده
لیلای قدیس مرا دعا کن
لیلای قدیس ما را دعا کن
ببین لیلا حسین زاده، راستیتش این دوخطو برای معشوقهی قبلیم گفته بودم همین امروز از نیمه شب تا سرِ صُبی پنجساعت هی داشتم توی تخت غلت میزدمو بهش فکر میکردم بعدنی چون الانشم تو یادم اومدی پس تحویل بگیر شعرتو لیلای قدیس
لیلای قدیس مرا دعا کن
لیلای قدیس مرا دعا کن
لیلای قدیس در جهنم هم همهمهی همه را میبینی؟ همّهی همهمهها را میبینی؟ میبینی؟ میبینی ولی نمیتوانی بگویی میبینم؟ میبینی و میتوانی بگویی میبینم ولی صدایت به ما نمیرسد؟ پس دعا کن
لیلای قدیس ما را دعا کن
چکّه چکّه شرکت کردن در شوکِ تاریکترین شبِ سردخانهی ایرانی
چکّه چکّه اشکِ دوشکا توی گوشتها چقدر تیز میبُرد
چکّه چکّه اشکِ کاشهای شوکزده را حتی همین الانشم که اوضاعت وخیمه
لیلای قدیس اشکهای ما را دعا کن
لیلای قدیس با گوشتِ تنت ما را دعا کن
لیلای قدیس ما را دعا کن تا آخرِ کار تا وقتی همهچیز تمام شدهباشد بدونِ دیگر حتی از این به بعد یه بار گفتنِ هنوز
لیلای قدیس، چکّهچکّه ما را دعا کن
لیلای قدیسِ بیاشکهایِ ما، ما را دعا کن
لیلای قدیس با همون لباسی که تنته ما رو دعا کن
لیلای قدیس توی هر لباسی که هسّی ما رو دعا کن
به اون امنیتیا اصنشم توجه نکن ببین خودشون دارن میگن باهات کاری ندارن و همکاری کنی به نفعته و حیف خوشگلیت نیس اصن؟ پس چرا همکاری نمیکنی؟ دیگه حتی الانشم که آبا از آسیاب افتاده و شرابخورانِ آدما شروع شده با دوسدختردوسپسراشون پس الان دیگه هر کاری بهت میگن بکن ولی اول قبلش تمرکز کن و ما را دعا کن
لیلای قدیس تمامِ این الانهای ما را دعا کن
به اندازهی تمام قدمهایی که توی عمرت خیابانها را شناختی خیابانها را دعا کن قدمها را دعا کن به اندازهی تمامِ تمامهای قدمهای خیابانها
به اندازهی تمومِ اونایی که با چِشای خونپاره نصفهشبا برگشتن خونه صُبَم باید میرفتن سرِ کار ما رو دعا کن
ساعتِ پنجِ صبح همین امروز بود که کلمهی خونپاره رو ساختم پس خونپارهی ما را برکت بده لیلای قدیسِ خونهای کلماتِ پارهپاره را دعا کن
لیلای قدیس بخیهای بزن بر قلبِ ما و ما را همیشه دعا کن حتی یه روزم بود که وقتی همیشه بازم فراموشت کردهبودیم ولی الان دیگه نه باز دعا کن
لیلای قدیس چقدر اسمت قشنگه وقتی فِک میکنم پس به اندازهی تمامِ اسمهای نیامده هنوز روی کاغذ تمامِ اسمهای نیامده هنوز روی کاغذ را دعا کن
لیلای قدیس تمامِ جیغهای بنفشِ رگهای مقطوعالنسل را دعا کن
لیلای قدیس تمامِ چشمها را دعا کن
لیلای قدیس تمام چشمخانههای خالی از چرخشِ چشمِ چربکارانه پردَستانِ آبی و سبز و سیاه را دعا کن
لیلای قدیس تمامِ واوهای عطف و ربط و حتی وایهای فاجعه هم را دعا کن
لیلای دعاهای قدیسان تمام دعاها را دعا کن
به وقتِ خوابِ سیاهِ نگهبانهای سیاهپوش از اون سیاهی بیا بیرون و تمامِ سیاهیها را بِزُدا و سپس اجسادِ هنوز کشفنشده را بر شانه حمل کن و به هر قدمِ حمل ما را هم دعا کن
لیلای قدیس تمامِ دخترانِ ما که بعدنها بلدن با هایهیلز برقصنو دعا کن
لیلای قدیس تمامِ زنهای بندِ موادمخدر که چون شما رفتید اون تو و الان رسیدگیِ پروندهشون عقب افتاده و بهتون میگن 《جندههای امنیتی》آنها را دعا کن
لیلای قدیس تمامِ همه را دعا کن
لیلای قدیس تمامِ تمام را دعا کن
لیلای قدیس تمام را دعا کن
لیلای قدیس دعا را تمام کن
یا لیلای قدیس و لیلای قدیس و لیلای قدیس و لیلای قدیس و لیلای قدیس و یا لیلا و یا لیلا و یا لیلا و یا لیلا و یا لیلا
بِکِ یا لیلا
بِکِ یا لیلا
یا لیلا
یا لیلا
یا لیلآه
یا لیلآه
یا لیلآه
یا لیلآه
یا آه و یا لیلا
یا آه و یا لیلا
یا آهِ لیلا
یا آهِ لیلا
یا لیلا
یا لیلا
آه، یا لیلا
آه، یا لیلا
به نیتِ دهمرتبه
یا لیلا یا لیلا یا لیلا یا لیلا یا لیلا یا لیلا یا لیلا یا لیلا یا لیلا یا لیلا