“مروی”
تاریخ محل رجوع است، نسلی که مدام و به جبر دارد مردارهاش را فتح میکند این را خوب می داند. همیشه دیر باور کردهایم یا به اکراه، فقط باور کردهایم این سیر رو به عقب را. میرویم در گذشته ،میچرخیم در گذشته و این رفتن و چرخیدنها گویی فقط غایتی زیباییشناسانه دارند. برای هم دست تکان میدهیم و طاق و جفت، کاشی، مقرنس و مشبک ها را به هم نشان میدهیم. به این معنی و هستی، بله! البت که ما دائم السفریم_ راحلهایم. ما مکانها را میشناسیم و به این شناختن راه بلدیم. از گذشته گذشته را بر میآوریم و گذشته میشویم. دریغ از حال و حالا که فرض اقّل ما است. رجوعِ ما گویی رجعتی ابدی است. طبیعتِ فرهنگ فارسی: رفتن و ماندن. ادامه مطلب