در نميآد
زنم ميگويد: اگه درنياد چي كار ميكني؟
«درش ميآرم. بالاخره بايد دربياد كه. زورمو ميزنم.»
بوي تينر خفهمان ميكند. پنجرهها را باز گذاشتهايم اما بوي تند و غليظ به جاي آن كه بيرون برود چرخ ميخورد و برميگردد توي خانه موج برميدارد و چتر ميشود روي سر و رويمان و اسباب و اثاثيهاي كه لايهء ضخيمي خاك رويشان نشسته. ادامه مطلب